تصور کنید که جهان به شکلی که ما در حال حاضر می شناسیم، توسط هوش مصنوعی ایجاد شده باشد. در این اکتشاف خارقالعاده، ما فقط موجودات زنده در این جهان نیستیم، بلکه بازیکنانی در یک متاورس پیچیده هستیم، یک بازی کیهانی که توسط موجودات ناشناس اجرا میشود.
این امکان وجود دارد که این شکل پیشرفته از هوش مصنوعی، جهان را به روشی شبیه به روش حال حاضر ما مهندسی کرده است. آنها ممکن است فناوری هوش مصنوعی را تا حدی توسعه داده باشند که این جهان برای ساکنانش کاملا یکپارچه، واقعی و تابع قوانین فیزیکی باشد.
بر اساس این دیدگاه، بیگ بنگ یا انفجار بزرگ ممکن است صرفاً به عنوان یک سوئیچ فعال سازی عمل کرده باشد تا اینکه متاورس را راه اندازی کرده و صحنه را برای یک درام عظیم کیهانی آماده کند. هر کهکشان، ستاره، سیاره، میکروب و انسان ممکن است موجودات رمزگذاری شده پیچیده ای باشند که برای تعامل، دریافت دانش و تکامل مطابق با قوانین این بازی کیهانی ایجاد شده اند.
زیبایی این نظریه در این است که تا حد زیادی با مسیر فعلی ما مطابقت دارد. آیا تلاشهای ما میتواند منعکسکننده تلاشهای موجوداتی باشد که ممکن است جهان ما را با کاوش عمیقتر در هوش مصنوعی و واقعیت مجازی ایجاد کرده باشند؟
با مهارت های پیچیده حل مسئله و خلاقیت ما، انسان ها را می توان بازیکنان پیشرفته ای در نظر گرفت که آزادی بیشتری برای حرکت در متاورس دارند. از سوی دیگر، حیوانات و حشرات ممکن است موجودات سادهتری باشند که هر کدام در داستان کلی کیهانی نقش دارند.
علاوه بر این، مفهوم “برنده شدن” یا “باخت” در این بازی ممکن است آنطور که ما معمولاً به آن فکر می کنیم اعمال نشود. در عوض، هدف ممکن است تکامل و انطباق مداوم باشد که به تنوع و پویایی بازی میافزاید. چنین نظریه ای بدون شک حدس و گمان است و کاملاً در دسته داستان های علمی تخیلی قرار می گیرد. اما محدودیت های تخیل ما را از بین می برد و چشم اندازی جذابی ارائه می دهد.
با توسعه هوش مصنوعی و واقعیتهای مجازی، تمایز بین خالق و مخلوق، بازیکن و بازی ممکن است مبهمتر شود. بنابراین، وقتی وارد متاورس های دیجیتالی خود می شویم، باید به خاطر داشته باشیم که گهگاه به ستاره ها نگاه کنیم و فکر کنیم که آیا ما صرفاً در یک بازی بزرگتر هستیم؟ یک متاورس کیهانی که درک زیادی هم از آن نداریم؟
در واقع، این نظریه فراجهانی کیهانی دیدگاهی جایگزین در مورد ایده زمان ارائه می دهد. این دیدگاه میتواند پیشرفت خطی زمان را توضیح دهد. در حالی که ماهیت نسبی زمان را همانطور که انیشتین پیشنهاد کرده است نیز تایید می کند. آیا زمان میتواند سازهای از این بازی کیهانی باشد، یک پارامتر رمزگذاری شده برای اطمینان از پیشرفت داستان بازی؟
برای اطمینان از ثبات و پیش بینی پذیری در این بازی کیهانی، قوانین فیزیک ممکن است به عنوان کدهای اساسی بازی عمل کنند. ثبات سرعت نور، کشش گرانشی و بار یک الکترون، همگی می توانند شرایط از پیش تعیین شده در کد کیهانی باشند که برای حفظ عدالت بازی در نظر گرفته شده است. همچنین این امکان وجود دارد که طراحان متاورس به صورت تصادفی یا عدم قطعیت قوانین بازی را برای تقویت نوآوری و تکامل وارد کرده باشند.
این می تواند دلیل رفتار ذاتاً غیرقابل پیش بینی مکانیک کوانتومی باشد. سؤالات جالبی در مورد جبر و اراده آزاد با مفهوم زندگی به عنوان یک فراجهان کیهانی مطرح می شود. آیا ما دارای اراده آزادیم یا شخصیت هایی هستیم که از یک فیلمنامه از پیش نوشته شده پیروی می کنیم؟ یا شاید هر دو؟
آیا انتخاب های ما واقعاً از آن ماست یا نتیجه الگوریتم های پیچیده ای هستند که به محرک های بازی پاسخ می دهند؟ در این بازی کیهانی، مردن ممکن است به معنای پایان چیزی نباشد، بلکه به معنای تغییر در حالت متاورس شخصیت ما باشد. از آنجایی که انرژی از بین نمیرود، بلکه تغییر شکل میدهد، حفظ انرژی در جهان ما ممکن است بازتابی از این موضوع باشد.
این مفاهیم بدون شک نظری هستند. آنها ما را تشویق می کنند که تفکر انتقادی در رابطه با جهان و هستی خود داشته باشیم تا به دیدگاه جدیدی دست پیدا کنیم.
در نتیجه، تصور اینکه جهان یک فراجهان کیهانی است، هم جالب و هم غیرقابل قبول است. ما را وادار میکند که جایگاه خود را در این کیهان بزرگ در نظر بگیریم و عصری جذاب را آغاز کنیم که علم، فلسفه و تخیل در کنار هم قرار میگیرند. با توسعه بیشتر و ساختن جهان های مجازی، آینده ممکن است اکتشافات غیرقابل انتظاری به همراه داشته باشد.
نویسنده: پویان قمری، اقتصاددان و نظریه پرداز اقتصادی