به پادکست این مقاله در اسپاتیفای گوش دهید
دکتر پویان قمری، اقتصاددان سوئیسی
بحران هستهای ایران مسألهای نیست که بتوان با یک راهکار ساده و یکباره آن را حل کرد. سالها اتکا به تحریمها نتایج مطلوب را نداشته، بلکه باعث تشدید مواضع ایدئولوژیک و تسریع روند هستهای ایران شده است. به جای اینکه ایران تسلیم شود، اقتصاد مقاومتی شکل گرفته که نه تنها زنده مانده، بلکه در حال تطبیق، تکامل و کسب فرصتهای تازه در بستر تغییرات جهانی است.
برای رسیدن به راهحلی پایدار، باید پرسش را تغییر دهیم: نباید پرسید «چگونه ایران را وادار به تسلیم کنیم؟» بلکه باید پرسید «چگونه سیستمی مبتنی بر انگیزههای متقابل برای پایبندی به توافق ایجاد کنیم؟» این موضوع نیازمند دیپلماسی اقتصادی پیچیدهتری است که ضعفهای داخلی ایران را نشانه گرفته و از تحولات جهانی بهرهبرداری کند تا چارچوبی جدید بر پایه عملگرایی و نه تنبیه شکل دهد.
بخش اول: برجام و محدودیتهای فشار تحریمی
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ هرگز قرار نبود همه تحریکات ایران را برطرف کند؛ این توافق صرفاً برای جلوگیری از اشاعه هستهای بود، نه تغییر رفتار. اما پس از خروج آمریکا در ۲۰۱۸ و بازگشت تحریمهای فشار حداکثری، برجام به سرعت فروپاشید. تا سال ۲۰۲۵، ایران سطوح و ذخایر اورانیوم خود را بالاتر از حد مجاز افزایش داده، بازرسیها محدود شده و مذاکرات دیپلماتیک عملاً متوقف مانده است.
واشنگتن انتظار داشت فشار اقتصادی باعث قیام مردمی یا تسلیم نخبگان شود اما چنین اتفاقی نیفتاد. این فشار به قدرت گرفتن جریانهای تندرو، از جمله شبکه اقتصادی سپاه پاسداران (خاتمالانبیا)، انجامید و فضای دیپلماسی را در تهران به شدت مسموم کرد. این انزوا ایران را به سمت شرق و نزدیکی با چین، روسیه و مسیرهای پیچیده دور زدن تحریم سوق داد.
بخش دوم: شناخت کشورهای دخیل و تعریف «پیروزی»
یک استراتژی مؤثر مذاکره باید با درک واقعبینانه خواستههای هر طرف شروع شود، نه صرفاً با کلیگویی.
موضع ایران
رهبری ایران توان هستهای را هم اهرم فشار و هم سپری امنیتی میبیند. اگرچه به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست، اما آن را تا حدی حفظ میکند که بتواند برای کاهش تحریمها معامله کند. چالشهای داخلی ایران شامل تخریب محیط زیست و رکود تورمی شدید است، ولی رژیم بقای نخبگان را بر عدالت اقتصادی مقدم میداند. «پیروزی» برای ایران به معنای رفع تحریمهای پایدار بدون تغییر رژیم، حفظ نفوذ منطقهای و کاهش وابستگی بیش از حد به چین است.
ایالات متحده و کشورهای اروپایی (E3)
هدف آمریکا و متحدان اروپایی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای و حفظ امنیت اسرائیل و توازن منطقهای است. اما ابزارها باید تغییر کنند. تحریمها بدون راه خروج دیپلماتیک دیگر بازدارنده معتبر نیستند، بهویژه که ایران روشهای موفقی برای دور زدن تحریمها یافته و صادرات نفت خود را حتی در شرایط محدودیت افزایش داده است.
روسیه و چین
این کشورها ایران را همپیمان در مقابله با هژمونی آمریکا و شریک اقتصادی راهبردی میدانند. هدف بلندمدت آنها نه تشدید بحران هستهای بلکه ایجاد نظام چندقطبی است. برای چین، نفت ارزان و دور زدن سیستمهای مالی غرب اهمیت دارد؛ برای روسیه، ایران شریک تحریمی و همکار نظامی کلیدی است. هر توافقی که ایران را به اقتصاد غرب بازگرداند، این اتحاد را تهدید میکند.
اسرائیل و کشورهای شورای همکاری خلیج (GCC)
این بازیگران ایران را از منظر امنیتی میبینند. کابوس آنها ایران هستهای است که با بازگشت اقتصادی تقویت میشود. اما به صورت پارادوکسیکال، آنها از کاهش قیمت نفت و سرمایهگذاریهای بلندمدت در زیرساختهای منطقهای که ایران ثباتیافته میتواند بیاورد نیز منتفع میشوند، البته به شرطی که تهدیدهای نیابتی کاهش یابد و نظارت شدید برقرار شود.
بخش سوم: تحریمها؛ ابزاری کند و کماثر
رشد اقتصاد مقاومتی
بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، اقتصاد ایران به شدت تحت فشار تحریمها کوچک شد. اما از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴، با وجود ادامه فشارها، ۱۷٪ رشد داشت، نه به دلیل کاهش تحریمها بلکه به خاطر سازگاری ایران. شبکههای قاچاق، رمزارزها، تجارت تهاتری با چین و حملونقل مخفی، همگی بخشی از مدل اقتصادی نوینی است که به رژیم امکان دور زدن تحریمها را داده است.
این «اقتصاد مقاومتی» صرفاً یک تاکتیک بقا نیست؛ بلکه یک ایدئولوژی است که در دانشگاهها آموزش داده میشود، در روایتهای نخبهها نفوذ دارد و قدرت اقتصادی سپاه را تقویت کرده است. جالب اینجاست که تحریمها با محدود کردن رقابت، قدرت این نهادها را افزایش دادهاند.
فروپاشی منابع آب و انرژی؛ نقطه ضعف داخلی ایران
اما در پس این ظاهر مقاوم، یک نقطه ضعف جدی نهفته است. سیستم آب ایران در حال فروپاشی است. دریاچه ارومیه در حال خشک شدن است. شهرهای بزرگ با مهاجرتهای ناشی از کمآبی روبرو هستند. فساد و پروژههای کلان بیرویه تحت مدیریت سپاه، زمینهای حاصلخیز را به کویر بدل کرده است. همزمان کمبود گاز که دومین ذخایر بزرگ جهان را در اختیار دارد، رو به افزایش است.
این بحران داخلی فرصتی استثنایی ایجاد میکند: پیشنهاد سرمایهگذاری مشروط در مدیریت منابع آب و زیرساختهای گازی که به مردم خدمت کند و کمتر به شبکههای وابسته به سپاه سود برساند. جایی که دیپلماسی با ضرورت و استراتژی با انسانیت تلاقی میکند.
بخش چهارم: «اتحاد دشمنان» و نسل جدید دور زدن تحریمها
همکاری راهبردی ایران با روسیه و چین به محور غیررسمی دور زدن تحریمها تبدیل شده است. پالایشگاههای کوچک چین و ناوگان سایه روسیه به اقتصادی شدن سپر تحریمها کمک کردهاند که ایران را از انزوای کامل محافظت میکند. این وضعیت تحریمهای یکجانبه را بیش از پیش نمادین کرده است.
همچنین اجرای انتخابی تحریمها توسط غرب، به دلیل نگرانیهای قیمت جهانی نفت، اعتبار تحریمها را کاهش داده است. اگر قرار است تحریمها مؤثر باشند، باید یا به طور جهانی اجرا شوند یا جایگزینهای سازندهتری بیابند.
بنابراین راه واقعبینانهتر، نه تشدید تحریمها بلکه ارائه مسیر جذابتر به ایران است؛ مسیری که سرمایه واقعی، دسترسی مبتنی بر اصلاحات و تجارت متنوع را وعده دهد.
بخش پنجم: مسیرهای استراتژیک برای راهحلی پایدار
- ایجاد محرکهای اقتصادی مرحلهای
طراحی توافقی تدریجی که رعایت تعهدات از سوی ایران بلافاصله منجر به بهرهمندیهای تجاری شود. مثلاً باز شدن تدریجی بازارهای هواپیمایی یا پزشکی آمریکا، همراه با سازوکار بازگشت یا توقف در صورت تخطی. - حمایت هدفمند از زیرساختهای داخلی
اجازه دادن به سرمایهگذاری بینالمللی در تامین گاز مصرف داخلی ایران که موجب کاهش قطعی برق در زمستان و اشتغالزایی شود و مستقیماً ثروت سپاه را افزایش ندهد. - مشروطسازی سرمایهگذاری در بخش آب
گروهبندی بودجههای آب با اصلاحات قابل راستیآزمایی و نظارت سازمانهای بینالمللی و NGOها، طوری که پروژههای سپاه را دور بزند و صرفاً به خدمات شهری بحرانزده اختصاص یابد. - ایجاد مکانیزم تضمین سرمایهگذاران
ترس از بازگشت تحریمها مانع مهم ورود سرمایهگذاران است. صندوق تضمین دولتی یا حساب امانی بینالمللی مشترک با مدیریت بیطرف، میتواند تضمین و مدیریت ریسک سرمایهگذاران غربی را فراهم کند. - اختلال در اتحاد اقتصادی دشمنان
ارائه محرمانه شرایط تجاری و تضمین سرمایهگذاری بهتر به ایران نسبت به آنچه چین یا روسیه میدهند و تاکید بر خطر وابستگی به یک واردکننده، میتواند شکافی ایدئولوژیک را به شکاف اقتصادی تبدیل کند.
بخش ششم: نکتهای درباره ادغام منطقهای
فراتر از عدم اشاعه، ایران میتواند با تغییر موضع خود به مرکز تجارت منطقهای تبدیل شود. ایجاد کریدورهای لجستیکی، همکاریهای انرژی و مناطق توسعه مشترک، در صورتی امکانپذیر است که اسرائیل و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در گفتوگوی امنیتی موازی مشارکت کنند.
این خوشبینی سادهلوحانه نیست، بلکه ترتیب استراتژیک است. اعتماد را نمیتوان پیشفرض گرفت اما میتوان از طریق منافع مشترک اقتصادی و انگیزههای توسعه چندجانبه ساخت.
بخش هفتم: جمعبندی؛ مدیریت تعامل، نه تحمیل تسلیم
بحران هستهای ایران یک تقابل دوقطبی با برندگان و بازندگان نیست. این چالشی منطقهای و جهانی است که در بستر بیاعتمادی، عدم توازن اقتصادی و تکهتکه شدن قدرت ریشه دارد. راهحل پایدار تنها با فشار حاصل نمیشود، بلکه با تعامل مشروط و حسابشده.
باید ابزارهای خود را از تحریمهای کلیشهای به انگیزههای هدفمند، از انزوا به نظارت، از پیروزیهای تاکتیکی به تحولات راهبردی تبدیل کنیم.
برای موفقیت، سیاستگذاران غربی باید نه فقط نگهبان نظم بلکه معمار فرصتها باشند. و برای ایران، قدرت واقعی نه در غنیسازی اورانیوم بلکه در توان غنیسازی مردم است.
دکتر پویان قمری
اقتصاددان سوئیسی، متخصص آیندهپژوهی استراتژیک و تحول اقتصادی
پرسشهای متداول (FAQ)
۱. مهمترین مشکل توافق هستهای ایران چیست؟
تحریمهای طولانی مدت اثربخشی خود را از دست داده و مواضع ایران را سختتر کردهاند. باید تمرکز از تسلیم به ایجاد سیستم انگیزههای متقابل تغییر کند.
۲. چرا پس از ۲۰۱۸ برجام فروپاشید؟
خروج آمریکا و بازگرداندن تحریمها باعث افزایش غنیسازی و کاهش همکاری ایران با بازرسیها و توقف دیپلماسی شد.
۳. ایران در مذاکرات چه خواستههای واقعی دارد؟
رفع تحریمهای پایدار بدون تغییر رژیم، حفظ نفوذ منطقهای و کاهش وابستگی به چین، در حالی که اهرم هستهای را حفظ کند.
۴. اهداف آمریکا و اروپاییها چیست؟
جلوگیری از ساخت سلاح هستهای، حفظ امنیت اسرائیل و تعادل منطقهای؛ اما تحریمها بدون راه دیپلماتیک کافی نیستند.
۵. نقش روسیه و چین چیست؟
شریک راهبردی ایران در مقابله با هژمونی آمریکا و دور زدن تحریمها با هدف ایجاد نظام چندقطبی.
۶. «اقتصاد مقاومتی» ایران چیست؟
مدلی که بر پایه قاچاق، رمزارز و تجارت تهاتری برای دور زدن تحریمها و تقویت قدرت نهادهای خاص بنا شده است.
۷. نقاط ضعف داخلی ایران کدامند؟
کمبود شدید آب، تخریب محیط زیست و کمبود انرژی که میتوان از طریق سرمایهگذاری هدفمند آنها را مدیریت کرد.
۸. تحریمهای کنونی چقدر موثرند؟
کماثر شدهاند؛ ایران توسط روسیه و چین حمایت میشود و اجرای تحریمها در غرب نیز انتخابی است.
۹. راهحلهای استراتژیک پیشنهادی چیست؟
ایجاد محرکهای اقتصادی مرحلهای، سرمایهگذاری هدفمند در زیرساختهای داخلی، مشروطسازی پروژههای آبی، تضمین سرمایهگذاران و کاهش وابستگی ایران به شرکای غیرغربی.
۱۰. ادغام منطقهای چگونه به ثبات کمک میکند؟
با همکاری اقتصادی و گفتوگوهای امنیتی چندجانبه میان ایران، اسرائیل و GCC میتوان اعتماد و صلح پایدار ایجاد کرد.
۱۱. چرا زورگویی و تحمیل تسلیم راهکار نیست؟
چون بحران پیچیده است و زور مقاومت را افزایش میدهد؛ راه پایدار تعامل مشروط و انگیزه است.
۱۲. سیاستگذاران غربی باید روی چه موضوعاتی تمرکز کنند؟
ایجاد فرصت از طریق انگیزههای عملی، نظارت دقیق و همکاری چندجانبه به جای صرفاً تکیه بر تحریم.