نوشته دکتر پویان قمری
از آغاز تاریخ، انسان همواره مجذوب شانس بوده است. از تاس انداختن گرفته تا ستارهبینی، بشر به دنبال الگویی در دلِ بینظمی بوده تا شاید «بخت» در را بر او بگشاید. اما در عمق این میل، پرسشی بنیادی نهفته است: آیا واقعاً شانس وجود دارد؟ یا آنچه ما «اتفاق» مینامیم، تنها چهرهی پنهان نظمی است که هنوز درکش نکردهایم؟
در تمام متون آسمانی، فلسفههای بزرگ و حتی نظریههای علمی، حقیقتی واحد تکرار میشود: در جهانی قانونمند، تصادف وجود ندارد. آنچه ما بخت یا اتفاق میخوانیم، در واقع ریاضیات پنهان علت و معلول است؛ نظمی دقیق در پوشش احتمالات.
قرآن؛ نظم در ورای تاس
در قرآن، مفهوم شانس نه نفی میشود و نه تأیید بلکه به درون قانون نظم و تعادل بازگردانده میشود.
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا (سوره بقره، آیه ۲۱۹)
«از تو دربارهی شراب و قمار میپرسند، بگو در آن دو گناهی بزرگ است و منافعی برای مردم، ولی گناهشان از نفعشان بیشتر است.»
قرآن وجود هیجان و جذابیت در ریسک را انکار نمیکند اما هشدار میدهد که وقتی نیت انسان از «تلاش و آگاهی» جدا میشود و به حرص و بیتعادل میگراید، جریان طبیعی زندگی شکسته میشود.
در سطح متافیزیکی، قمار شکستن پیوند علت و معلول است. جهان بر اساس سُنَنالله یعنی «قوانین طبیعی آفرینش» کار میکند. هرگاه انسان بخواهد نتیجهای را بدون مسیرِ علت به دست آورد، تعادل انرژی در زندگیاش فرو میریزد.
اما اگر انسان به شانس نه بهعنوان فرار از تلاش بلکه بهعنوان آگاهی از نظم پنهان احتمالات نگاه کند، حتی «بازی بخت» میتواند آینهی شناخت شود. چراکه در حقیقت، هیچ اتفاقی تصادفی نیست فقط نظمهایی است که هنوز ندیدهایم.
تورات؛ قانون کار در برابر بخت
בְּזֵעַת אַפֶּיךָ תֹּאכַל לֶחֶם (سفر پیدایش، ۳:۱۹)
«با عرق پیشانیات نان خواهی خورد.»
این آیه که معمولاً به عنوان مجازات آدم تعبیر میشود، در واقع قانون بنیادین نظم طبیعی است. پاداش از تلاش میآید نه از تصادف.
در عرفان یهودی، جریان الهی فقط از کانالهای هماهنگ عبور میکند. دریافت بدون دادن، مانند نوشیدن از جام بسته است. از همینرو قمار که تلاش برای دریافت بدون عمل است، شکستن مدار انرژی الهی تلقی میشود.
اما اگر ریسک با آگاهی و نیت درست همراه شود، میتواند به «همآهنگی با زمان» بدل گردد نه بینظمی در آن.
انجیل؛ قانون بذر و برداشت
در انجیل آمده است: «آدمی آنچه بکارد همان را درو خواهد کرد.» (غلاطیان ۶:۷)
عیسی مسیح در تمثیل بذرکار، جهان را چون مزرعهای توصیف میکند که هیچ محصولی بیکاشت حاصل نمیشود. قمار، تلاش برای برداشت از زمینی است که چیزی در آن نکاشتهای.
اما ذهن آگاه میداند که هر تصمیم، هر نیت، هر ریسک، نوعی کاشت است. بنابراین «بخت» چیزی بیرونی نیست بلکه میوهی بذرهایی است که زمانی درون ما کاشته شدهاند.
فلسفه یونان؛ منطق در برابر شانس
ارسطو در اخلاق نیکوماخوس مینویسد: «شانس علت نیست بلکه برخورد علل است.»
از دید او اتفاق نه بینظمی بلکه پیچیدگی است جایی که چندین علت در نقطهای بهظاهر تصادفی تلاقی میکنند. وقتی انسان از بخت سخن میگوید، در واقع از نظمی حرف میزند که هنوز درکش نکرده است.
حتی در بازی ریسک، نتیجه از قانون جدا نیست فقط حاصل ترکیب آمادگی، زمان و هماهنگی است.
نیچه؛ اراده به جای تقدیر
فریدریش نیچه میگوید: «تقدیر وجود ندارد، تنها نیروست.»
او با اینکه با ساختار دینی در ستیز بود، به قانون انرژی باور داشت. در دیدگاه او، قدرت واقعی از اراده برمیخیزد نه از انتظار. کسی که آگاهانه عمل میکند، شانس را نمیجوید بلکه آن را میسازد.
از دید روانشناسی نوین، این همان «فرکانس فعال» است؛ ذهنی که هدفمند و متمرکز است، احتمال را به نفع خود خم میکند.
بودا؛ قانون کارما
در دهرماپادا آمده است: «آنچه امروز هستیم، حاصل اندیشههای دیروز ماست.»
در نگاه بودایی، هیچ پدیدهای بیعلت نیست. قمار اگر صرفاً از حرص برای نتیجه باشد، ضد قانون کارماست اما اگر بهعنوان تمرینی برای درک ناپایداری و پذیرش نتیجه دیده شود، خود میتواند شکلی از آگاهی باشد.
بودا میگوید: نحوهی واکنش تو به عدم قطعیت، میزان رشد آگاهیات را نشان میدهد.
زرتشت؛ قانون اَشا و دروغ بخت
در گاتها زرتشت میگوید: «اَشا را برگزین، زیرا دروغ و بخت، هر دو سایههای تاریکیاند.»
در جهانبینی ایرانی، «اَشا» یعنی حقیقت و نظم هستی و «بخت» در مفهوم قمارگونهاش یعنی انکار آن نظم. اما ریسکِ آگاهانه یعنی پذیرش مسئولیت انتخاب خود بخشی از مسیر اَشا است.
انسان درستکار از بخت نمیگریزد بلکه آن را در خدمت قانون میگیرد.
علم امروز؛ شانس به زبان فیزیک
فیزیک کوانتوم میگوید احتمال، بینظمی نیست بلکه ظرفیت بالقوه است. ناظر نتیجه را تغییر میدهد.
قرآن همین اصل را قرنها پیش چنین بیان کرده است:
إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (سوره رعد، آیه ۱۱)
«خداوند سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نمیسازد مگر آنکه خودشان آنچه در درونشان است را تغییر دهند.»
به زبان امروزی یعنی: واقعیت بیرونی، بازتاب ارتعاش درونی توست. بنابراین «شانس» فقط بازتابی است از هماهنگی یا ناهماهنگی درون تو با میدان امکانات.
قانون متعادل؛ ریسک مقدس و ریسک ویرانگر
تمام ادیان الهی قمار را منع کردهاند اما همهشان انسان را به شجاعت، ریسک و ایمان دعوت کردهاند. تفاوت در نیت است. اگر ریسک از حرص و فرار از تلاش برخیزد، ویرانگر است. اما اگر از ایمان و آگاهی برخیزد، هماهنگ با قانون طبیعت است.
زیرا همان نیرویی که سکه را میچرخاند، کهکشان را نیز در مدار نگه میدارد. و در هر دو، قانون یکی است: هیچ چیز بیرون از نظم رخ نمیدهد.
انسان در بازی جهان
زیستن خردمندانه یعنی درک قانون ریسک. شانس دشمن تو نیست، آینهی آمادگی توست. وقتی ذهن، دل و عمل در هماهنگی با حقیقت قرار گیرد، حتی عدم قطعیت به یار تو بدل میشود.
قرآن، تورات، انجیل و فلسفههای بزرگ همه یک چیز میگویند: جهان تصادفی نیست، واکنشی است. بخت نه در تاس و کارت بلکه در هماهنگی آگاهانه با قوانین هستی است.
بازی بزرگ زندگی این نیست که با جهان قمار کنی بلکه این است که با آن همنوا شوی. و وقتی این را بفهمی، دیگر شانس را دنبال نمیکنی خودت سرچشمهی آن میشوی.