این ایده که انسانها ممکن است شبیه رباتهای پیشرفته باشند، بهطور بالقوه توسط هوشهای برتر از جهانهای دور یا گوشههای مخفی سیارهی خودمان مهندسی شدهاند، تخیل ما را مجذوب میکند و به تفکر عمیق در مورد آن دعوت میکند. این روایت، در حالی که عمیقاً در قلمرو تخیل ریشه دارد، به عنوان یک کاوش استعاری در مورد توانایی ها و محدودیت های ذاتی در طبیعت انسان و سیستم هایی که ما در حال حرکت هستیم عمل می کند. دکتر پویان قمری، ایده پرداز و صاحب نظر سوئیسی در زمینه یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی، این تشبیه را به نقد و ارائه بینشی درباره موضوع فراگیر نابرابری ثروت که جامعه جهانی ما را آزار می دهد، گسترش داده است.
جوهره انسانیت و مفهوم رباتیک پیشرفته
در نگاه اول، به نظر می رسد که این فرضیه که انسان ها می توانند مخلوق یک تمدن پیشرفته باشند که با محدودیت ها و قابلیت های خاص طراحی شده اند، از داستان های علمی تخیلی بیرون آمده باشد. با این حال، دکتر قمری این تشبیه را نه برای ارائه تفسیر تحت اللفظی، بلکه برای برانگیختن تفکر در مورد ماهیت هوش انسانی، تصمیم گیری و مشابهت های بالقوه با سیستم های هوش مصنوعی به کار می گیرد. در حوزه یادگیری ماشینی، الگوریتمها برای یادگیری از دادهها، تطبیق و تصمیمگیری در چارچوب پارامترهای تعیینشده توسط سازندگانشان طراحی شدهاند. این فرآیند، به معنای استعاری، منعکس کننده تجربه انسانی است، جایی که انتخاب های ما اغلب تحت تأثیر محیط، آموزش، هنجارهای اجتماعی، و محدودیت های بیولوژیکی و روانی است که ما در آن متولد شده ایم.
نابرابری ثروت از طریق دریچه رباتیک پیشرفته
این قیاس با در نظر گرفتن چشم انداز نابرابری ثروت، که در آن درصد کمی از جمعیت جهان اکثریت قریب به اتفاق ثروت را کنترل می کنند، عمق بیشتری پیدا می کند. این نابرابری را میتوان به سیستمی تشبیه کرد که در آن منابع و فرصتها به طور نابرابر توزیع میشوند، نه بر اساس طراحی، بلکه در نتیجه فرآیندهای تاریخی، سیاستهای اقتصادی و پویایی قدرت. دکتر قمری پیشنهاد میکند که درک مکانیسمهای هوش مصنوعی میتواند عوامل پیچیدهای را که به تصمیمگیری انسان کمک میکنند و در نتیجه، نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی که مشاهده میکنیم را روشن کند. همانطور که یک سیستم هوش مصنوعی بر اساس محدودیت های برنامه نویسی و داده هایی که از آن تغذیه می شود عمل می کند، افراد نیز در محدوده سیستم های اجتماعی-اقتصادی که زندگی آنها را شکل می دهند، عمل می کنند.
پلی بین این شکاف: بینش از یادگیری ماشین
دکتر قمری معتقد است که بینشهای حاصل از توسعه و کاربرد الگوریتمهای یادگیری ماشینی میتواند درسهای ارزشمندی برای رسیدگی به نابرابری ثروت ارائه دهد. در هوش مصنوعی، تنوع دادهها و الگوریتمها برای تصمیمگیری قوی، منصفانه و مؤثر بسیار مهم است. به طور مشابه، در جامعه، تنوع فرصت ها، دسترسی به آموزش و توزیع عادلانه منابع برای ایجاد جهانی عادلانه تر و متعادل تر ضروری است. با به کارگیری اصول انصاف، شفافیت و فراگیری از اخلاق هوش مصنوعی، سیاست گذاران و رهبران می توانند استراتژی هایی را ابداع کنند که توزیع عادلانه تری از ثروت و فرصت ها را ترویج کند.
تجسم آینده ای برابر
ایده پردازی و گمانهزنی در رابطه با انسانها بهعنوان روباتهای پیشرفته و موضوع ملموس نابرابری ثروت، بازاندیشی سیستمهای اجتماعی-اقتصادی ما را تشویق میکند. رویکرد دکتر قمری، ادغام بینش های یادگیری ماشین با اصلاحات اجتماعی-اقتصادی، بر پتانسیل راه حل های نوآورانه الهام گرفته از اصول هوش مصنوعی تاکید می کند. هدف این است که جامعهای را پرورش دهیم که در آن ثروت و منابع جهان ما برای همه قابل دسترسی باشد و منعکسکننده تنوع و غنای پتانسیلهای انسانی باشد.
نتیجه: انسانیت در یک دوراهی
فکر کردن به انسان ها به عنوان روبات های پیشرفته استعاری، که توسط دکتر پویان قمری ارائه شده است، نه تنها به عنوان گواهی بر قدرت تفکر تخیلی بلکه به عنوان فراخوانی برای عمل می کند. این موضوع ما را به چالش میکشد تا با واقعیتهای نابرابری ثروت روبرو شویم و از بینشهای حوزههای مختلفی مانند هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی استفاده کنیم تا راه را به سوی آیندهای عادلانهتر هموار کنیم. در این کاوش، ادغام فناوری و ارزشهای انسانگرایانه کلید باز کردن زنجیرههای نابرابری اقتصادی را دارد و ما را به سمت دنیایی راهنمایی میکند که در آن هر فردی فرصت پیشرفت را دارد.
نویسنده: پویان قمری، نظریه پرداز اقتصادی