نوشته دکتر پویان قمری
زندگی انسان در درون نظامی جریان دارد که هرگز چیزی را فراموش نمیکند. هر اندیشه، واژه و عملی که از ما صادر میشود، ارتعاشی در میدان هستی میفرستد و این ارتعاش دیر یا زود بازمیگردد. تمدنهای گوناگون برای این قانون نامهای متفاوتی گذاشتهاند؛ کارما، اَشا، تائو، عدالت الهی. اما در عمق همهی این مفاهیم، یک حقیقت ریاضی و علمی وجود دارد: هیچ چیز در جهان گم نمیشود، بلکه تنها دگرگون و بازگردانده میشود.
قانون در قرآن
قرآن با دقتی حیرتانگیز این تعادل جهانی را چنین بیان میکند:
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ (سوره ابراهیم، آیه ۴۲)
ترجمه: «مبادا گمان کنی که آن نیروی برتر از کار ستمکاران غافل است؛ او فقط تا روزی مهلتشان میدهد که چشمها از هراس خیره میمانند.»
این آیه قانون نخست انرژی و زمان را آشکار میکند: تأخیر، نشانهی فراموشی نیست. جهان بر پایهی زمانبندی دقیق کار میکند، نه واکنش آنی. هر عمل، چه ذهنی، چه احساسی یا فیزیکی، موجی در میدان هستی میسازد و آن موج دقیقاً در زمانی بازمیگردد که تعادل ایجاب میکند.
قرآن در جایی دیگر این قانون را چنین خلاصه میکند:
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ (سوره فجر، آیه ۱۴)
ترجمه: «همانا پروردگار تو همواره در کمین است.»
در زبان امروز، این یعنی میدان هستی تمام ارتعاشها را ثبت میکند. هیچ چیزی نادیده گرفته نمیشود. نظام واقعیت حافظهای بینقص دارد.
قانون در تورات و اندیشه یهودی
در تورات همین قانون چنین آمده است:
هر که چاهی بکند، خود در آن میافتد؛ و هر که سنگی بغلتاند، آن سنگ بر او بازمیگردد. (امثال سلیمان، باب ۲۶، آیه ۲۷)
این جمله کهن اشارهای است به بازتاب انرژی. هر علت، پژواکی دارد که به صاحب آن بازمیگردد.
در «پیرکی آووت» (فصول پدران) حکیم هیلل میگوید:
پاداش هر کس به اندازهی تلاش اوست.
مفهوم عبری تیکون عولام به معنای «ترمیم جهان»، بر همین اساس بنا شده است: هر بیتعادلی باید در زمان یا آگاهی یا در روند خودِ زندگی جبران شود.
قانون در کتاب مقدس مسیحی
در انجیل نیز همین ریتم تکرار میشود:
گول نخورید، خداوند را نمیتوان فریب داد؛ هر کس آنچه بکارد همان را درو خواهد کرد. (رساله به غلاطیان ۶:۷)
و در انجیل متی آمده است:
همان پیمانهای که به دیگران میدهی، به همان پیمانه برایت بازگردانده خواهد شد. (متی ۷:۲)
اینجا قانون بازگشت دیگر تنها پند اخلاقی نیست؛ بلکه توصیف فیزیک انرژی است. آنچه از ما صادر میشود، چه فکر باشد، چه گفتار یا رفتار، در ساختار هستی رمزگذاری میشود و بازتاب آن دیر یا زود به ما بازمیگردد.
علم کنش در مشرقزمین
در فلسفه هندو، این قانون را کارما مینامند؛ از ریشهی سانسکریت کِری به معنای «عمل کردن».
در بهاگاواد گیتا آمده است:
گَهَنا کارمانو گَتِه — «راه کنش، اسرارآمیز است.»
این راز در واقع به تأخیر ظریف میان علت و معلول اشاره دارد، فاصلهای میان آنچه میفرستیم و آنچه بازمیگردد.
در آیین بودا، این قانون با نام پراتیتیا ساموتپادا یا «وابستگی همزایش» شناخته میشود که میگوید:
چون این هست، آن پدید میآید.
هیچ رخدادی جدا از دیگری نیست. همه چیز در یک شبکهی زنده به هم متصلاند.
خرد کهن و فرهنگهای بومی
در میان قبایل سرخپوست لاکوتا، عبارت میتاکویه اویاسین به معنای «همه خویشاوندان من» همین معنا را دارد: هر عمل در دایرهی زندگی موجی میفرستد که سرانجام به منبع خود بازمیگردد.
ایرانیان باستان این قانون را اَشا مینامیدند؛ اصل حقیقت و تعادل کیهانی.
در چین آن را تائو میدانستند؛ جریان طبیعی که هنگامی که نظم برهم میخورد، دوباره تعادل را برقرار میسازد.
در باور نوردیک، آن را ویرْد مینامیدند؛ تار و پود سرنوشت که حتی خدایان نیز از آن گریزی ندارند.
بازتاب علمی
فیزیک مدرن همین قانون را در زبان خود بازگو میکند.
قانون نخست ترمودینامیک میگوید: انرژی نه خلق میشود و نه نابود؛ فقط تغییر شکل میدهد.
قانون سوم نیوتن میگوید: هر کنشی، واکنشی برابر و مخالف دارد.
روانشناسی از بازخورد رفتاری سخن میگوید، اقتصاد از اصلاح بازار، بومشناسی از تعادل زیستی و فلسفه از علیت اخلاقی.
همهی اینها در حقیقت توصیف یک اصلاند: هر عمل به مبدأ خود بازمیگردد.
قانون بازگشت در سطح متافیزیک
اگر ژرفتر بنگریم، درمییابیم جهان قضاوت نمیکند، بلکه بازتاب میدهد. مجازات وجود ندارد، تنها بازخورد است. آنچه میفرستیم، همان چیزی میشود که در آن زندگی میکنیم.
قرآن این چرخه را با بیانی کامل در سوره زلزله میگوید:
فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (سوره زلزله، آیات ۷ و ۸)
ترجمه: «هر که به اندازهی ذرهای نیکی کند، آن را خواهد دید و هر که به اندازهی ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید.»
این تنها شعر نیست، بلکه بیان یک حقیقت ریاضی است: انرژی از میان نمیرود؛ تا رسیدن به تعادل، تنها شکلش عوض میشود.
قانون در زندگی انسان
هر امپراتوری، رابطه و سرنوشت زیر همین هندسه کار میکند. هرگاه قدرت از حقیقت جدا شود، فروپاشی در پیش است. هرگاه اندیشه با راستی هماهنگ شود، جریان ثروت و آرامش باز میگردد.
عدالت حقیقی انتقام نیست، بازگرداندن تعادل است. جهان دیر نمیکند، تنها منتظر هماهنگی زمان با درک انسان میماند.
زمان دشمن عدالت نیست، ابزار آن است.
از قرآن تا تورات، از گیتا تا تائو، از علم تا معنویت، انسان همیشه یک حقیقت را دوباره کشف میکند:
جهان شاید صبور باشد، اما هرگز فراموش نمیکند.
هر حرکت بازمیگردد. هر عمل بازتاب خود را دارد.
این است قانون جاودان بازگشت؛ ضربان زندهی تعادل در هستی.