نوشته دکتر پویان قمری، اقتصاددان و نظریه پرداز سوئیسی
نزدیک به یک قرن است که اقتصاد جهانی بر پایه یک تناقض پیش میرود: ارزش واقعی از انرژی، غذا، آب و مواد خامی بهدست میآید که زندگی بشر را میسازند، اما قدرت تعریف ارزش در دست کسانی است که کاغذ چاپ میکنند. دلار آمریکا، سالهاست که هیچ پشتوانهی واقعی ندارد و تنها به واسطهی نفوذ سیاسی و قدرت نظامی به جایگاه ارز غالب جهان رسیده است.
این وضعیت، قدرتی عظیم را در اختیار یک دولت قرار داده و بقیه کشورها را مجبور کرده در چارچوبی عمل کنند که هیچ نقشی در طراحیاش نداشتهاند. نتیجهاش هم تورمهای ناگهانی، تحریمها و بیثباتی مالی بوده است. اما اگر پول دوباره میتوانست بازتاب واقعیت باشد ــ نه تصمیمهای یک دولت خاص ــ چه میشد؟
اینجاست که یک ایده جسورانه و ساده مطرح میشود: ایجاد ارزی جهانی که پشتوانهاش چیزهایی باشد که انسان واقعاً به آن نیاز دارد.
گام نخست: ارزی تازه برای دادوستد جهانی، نه جایگزین پولهای ملی
این ارز قرار نیست جای پول ملی کشورها را بگیرد یا سیاستهای داخلی را تغییر دهد. کارکردش صرفاً یک ابزار بیطرف برای تجارت بینالمللی و تسویهحسابهای بیندولتی است.
کشورها در داخل مرزهای خود همچنان از پول ملیشان استفاده میکنند. اما در زمان تجارت با یکدیگر، بهجای تکیه بر دلار یا ارزهای سیاسی، میتوانند از این واحد کالامحور استفاده کنند. شرکتها و مؤسسات مالی هم میتوانند آن را به ارز محلی تبدیل کنند یا مستقیماً در قراردادها به کار بگیرند.
هدف اصلی، پایان دادن به سلطه دلار بر تجارت جهانی است ــ و همین یک تغییر بهتنهایی انقلابی خواهد بود.
بازگشت به معنا: پولی که از نیازهای واقعی انسان ارزش میگیرد
پول باید بازتابدهنده ارزش باشد، نه دیکتهکننده آن. ارزش واقعی از رفع نیازهای انسانی میآید: انرژی، غذا، آب، دارو، فلزات و موادی که زندگی و پیشرفت بشر را ممکن میسازند.
پایه این ارز جدید، سبدی متشکل از حدود ۲۱ کالای اساسی خواهد بود ــ چیزهایی که بدون آنها هیچ تمدنی دوام نمیآورد: نفت، گاز، برق، طلا، نقره، مس، لیتیوم، اورانیوم، گندم، ذرت، برنج، آب، عناصر کمیاب و حتی داروهای ضروری.
هر کشور بخشی از ذخایر یا ظرفیت تولید خود را در یک ذخیرهگاه جهانی قرار میدهد. این منابع توسط نهادی فراملی مدیریت میشوند و بر اساس ارزش واقعیشان ارز دیجیتال جهانی صادر خواهد شد.
سهم هر کشور بستگی به آنچه واقعاً میآورد دارد. برای نخستین بار، قدرت اقتصادی بر پایه داراییهای ملموس سنجیده خواهد شد، نه نفوذ سیاسی یا قدرت چاپ پول.
سازمان ذخایر کالای جهانی؛ نهادی نو برای آیندهای شفاف
برای مدیریت این سیستم، یک نهاد جدید لازم است: «سازمان ذخایر کالای جهانی» یا همان GCRO. مأموریتش ساده اما سرنوشتساز خواهد بود: اداره ذخایر مشترک، صدور ارز، تضمین شفافیت و نظارت بر گردش آن.
برخلاف صندوق بینالمللی پول یا فدرال رزرو که اغلب زیر سایه چند دولت قدرتمند عمل میکنند، این سازمان باید واقعاً چندجانبه باشد. قدرت تصمیمگیری بر اساس میزان مشارکت واقعی کشورها در سبد کالا تعیین میشود.
بلاکچین هم میتواند ستون اعتماد باشد: هر واحد پول به ذخایری واقعی وصل خواهد بود و همه تراکنشها در لحظه قابل بررسی خواهند بود. شفافیتی که چنین سیستمی ایجاد میکند، اعتماد جهانی را تضمین خواهد کرد.
شش دستاورد کلیدی یک ارز جهانی با پشتوانه کالا
۱. پایان وابستگی به دلار
کشورها دیگر مجبور نخواهند بود ذخایرشان را به دلار نگه دارند یا با آن معامله کنند. این، ستون اصلی سلطه مالی آمریکا را تضعیف میکند.
۲. کاهش آسیبپذیری سیاسی
چون هیچ کشوری کنترل کامل را در دست ندارد، تحریمها بخش عمدهای از قدرت خود را از دست خواهند داد. کشورها میتوانند صرفنظر از اختلافات سیاسی، همچنان در اقتصاد جهانی باقی بمانند.
۳. ثبات بیشتر اقتصادی
چون ارزش ارز به کالاهای واقعی متصل است، با تصمیمهای سیاسی قابل دستکاری نیست. در بحرانها و تغییرات سیاسی پایدارتر خواهد بود.
۴. توزیع عادلانه قدرت اقتصادی
وزن هر کشور در سیستم بر اساس منابع واقعیاش سنجیده میشود ــ چه نفت باشد، چه آب یا غلات. این یعنی قدرت اقتصادی دیگر وابسته به قدرت نظامی یا امتیازات تاریخی نخواهد بود.
۵. تشویق به توسعه پایدار منابع
کشورها انگیزه پیدا میکنند در بخش کشاورزی، انرژی یا معدن سرمایهگذاری کنند تا سهم بیشتری از ارز جهانی داشته باشند.
۶. بازارهای تازه برای سرمایهگذاری
این ارز میتواند بازارهای جدیدی بسازد که در آن، سرمایهگذاران سهمی واقعی از ارزش منابع جهانی داشته باشند، نه صرفاً وعدههای کاغذی.
گذار آرام اما بنیادین؛ از تجارت خارجی تا ذخایر ارزی
این تغییر بهصورت تدریجی اتفاق خواهد افتاد. ابتدا، ارز فقط برای تجارت بین کشورها و معاملات دولتی به کار میرود. سپس بانکهای مرکزی میتوانند آن را در ذخایر خود نگه دارند و بازارهای مالی ابزارهای جدیدی بر اساس آن ایجاد کنند.
حتی اگر این فرآیند در همان مرحلهی اول متوقف شود، باز هم موازنه قدرت جهانی دگرگون خواهد شد. دیگر هیچ دولتی نمیتواند یکجانبه قوانین پولی جهان را دیکته کند.
بازتعریف مفهوم ارزش؛ از وعدههای کاغذی تا داراییهای واقعی
قرنها پول بازتاب ارزش واقعی بود. اما در قرن بیستم این پیوند گسسته شد و سیاست جای واقعیت را گرفت. نتیجهاش نابرابری، بیثباتی و بیعدالتیهای گسترده بود.
یک ارز جهانی با پشتوانه کالا، دوباره پول را به واقعیت گره میزند. پول بار دیگر بازتاب منابع حیاتی خواهد شد: غذا، آب، انرژی و مواد خامی که زندگی بشر را سرپا نگه میدارند. این نه فقط یک ابزار مالی، که ابزاری برای بازگشت به ثبات، عدالت و حاکمیت واقعی است.
قرن بیستویکم نیازی ندارد اشتباهات قرن بیستم را تکرار کند. ما امروز فناوری، دانش و توان جمعی لازم را داریم تا پول را دوباره به واقعیت وصل کنیم. با گره زدن ارزش جهانی به نیازهای اساسی بشر، میتوانیم از سلطه مالی عبور کنیم و آیندهای بسازیم که در آن ارزش بر پایه چیزی سنجیده شود که واقعاً اهمیت دارد.