به قلم دکتر پویان قمری
زمان برای بسیاری از مردم سه بخش جدا از هم است: گذشته، اکنون و آینده. اما وقتی به عمق نگاه میکنیم، میفهمیم که این تقسیمبندی فقط برای فهم ساده انسان است. هیچ دینی و هیچ فرهنگی زمان را یک خط معمولی ندیده است. همه در قلب خود یک حقیقت مشترک دارند: گذشته و آینده از هم جدا نیستند و انسان میتواند جریان زمان را تحت تأثیر قرار دهد.
قرآن میگوید: «او آغاز و پایان و آشکار و پنهان است». این یعنی همه چیز در نگاه آگاهی مطلق در یک نقطه جمع است. تورات میگوید خدا اول و آخر است. انجیل میگوید نور در تاریکی میتابد و تاریکی آن را در بر نمیگیرد. در همه این پیامها یک نکته نهفته است: انسان درون زمان حرکت میکند، اما معنای زمان در اختیار آگاهی است نه در اختیار تقویم.
در فرهنگ ایرانی، فردوسی میگوید: «نیکی ده برابر بازمیگردد» و این دقیقترین شکل قانون بازگشت انرژی است. شمس تبریزی باور داشت: «اگر دل خود را تغییر دهی، جهان نسبت به تو تغییر میکند». این همان اصل بنیادین قرآن است که میفرماید: «خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه آنان خودشان را تغییر دهند». این جمله فقط یک توصیه اخلاقی نیست؛ یک قانون عملی درباره تغییر سرنوشت است.
در هند، کارما اثر گذشته است اما دارما مسیری است که گذشته را تبدیل میکند. در چین گفته شده است: «آب نرمترین عنصر جهان است اما همه چیز را شکل میدهد». در فلسفه یونان، فیثاغورس جهان را هارمونی میدانست و نیچه میگفت: «انسان والا گذشته را به قدرت تبدیل میکند نه زنجیر».
نتیجه این نگاه چیست؟ انسان نمیتواند گذشته را پاک کند اما میتواند اثر گذشته را دگرگون سازد. نمیتواند اتفاق را عوض کند اما میتواند معنای اتفاق را بازنویسی کند. نمیتواند زمان را برگرداند اما میتواند مسیر آینده را از نو طراحی کند. این همان جایی است که انسان از اسیر زمان بودن به مهندس زمان شدن میرسد.
زمان یک جریان خشک نیست؛ یک موج زنده است. موجی که انسان با کیفیت ذهن و دل خود میتواند آن را تغییر دهد. تغییر در زمان از بیرون اتفاق نمیافتد؛ از درون انسان آغاز میشود. هر لحظه که انسان معنای جدیدی به یک حادثه قدیمی میدهد، گذشته تغییر نمیکند اما اثر گذشته تغییر میکند و همین برای ساختن یک آینده تازه کافی است.
تمام فرهنگها و ادیان و فلسفهها در یک نقطه مشترک جمع میشوند. اکنون همان جایی است که آینده ساخته میشود و گذشته بازتعریف میگردد. قدرت واقعی در کیفیت لحظه حاضر است. اگر انسان اکنون خود را ارتقا دهد، سه چیز همزمان تغییر میکند: اثر گذشته، مسیر آینده و معنای حال.
این حقیقت است که میتواند زندگی یک انسان را زیر و رو کند. آینده از بیرون نمیآید؛ آینده از کیفیت درونی ساخته میشود. گذشته یک حکم قطعی نیست؛ یک ماده خام است که میتواند به شکل قدرت درآید.
و این همان جایی است که انسان از یک موجود معمولی به یک موجود آگاه و سازنده تبدیل میشود.