مدتی است که از رونمایی مقاله سفید لیبرا توسط فیسبوک میگذرد و در این بازه زمانی شاهد واکنشهای مختلفی از طرف سازمانها و افراد متفاوت بودهایم. با این وجود، اکثر متخصصان اذعان دارند که ورود فیسبوک به دنیای خدمات مالی میتواند پیامدهای منفی بزرگی داشته باشد زیرا این شرکت به اطلاعات نامحدودی در مورد کاربرانش دسترسی دارد و با این اقدام، اطلاعات جامعتری در موردشان به دست خواهد آورد که ریسک نقض شدن حریم خصوصی آنها را چندین برابر افزایش میدهد.
اینکه فیسبوک اجازه داشته باشد رمزارز اختصاصی خود را ایجاد کند، این شرکت را به بزرگترین مونوپلی کل تاریخ تبدیل خواهد کرد به طوری که اقدامات انحصارطلبهایی مثل راکفلر در مقابل آن ناچیز به حساب خواهند آمد.
فیسبوک در حال حاضر نیز در زمینه شبکههای اجتماعی تقریبا انحصار کاملی روی بازار دارد و همراه با گوگل، 82 درصد از بازار تبلیغات دیجیتال دنیا را کنترل میکند.
این غول شبکههای اجتماعی تا کنون سهام هر شرکتی تا حدی برایش تهدید به حساب آمده را خریداری کرده است که از جمله آنها میتوان به اینستاگرام و واتساپ اشاره کرد. وقتی هم با شرکتی مواجه میشود که حاضر به تسلیم شدن نیست و سهامش را در اختیار فیسبوک قرار نمیدهد، آن شرکت را از بین میبرد.
برای نمونه، وقتی فیسبوک دید که اسنپ چت بخش کوچکی از بازار این شرکت را تهدید میکند، تمام امکاناتی که اسنپ چت داشت را به بهترین نحو پیادهسازی کرد و این شرکت را از دور رقابت خارج نمود. با مقایسه عملکرد و قیمت سهام این دو شرکت، میتوان فهمید که کدام یک شانس ماندگاری و موفقیت بیشتری دارد.
البته فقط اقدامات تجاری فیسبوک نیست که جای نگرانی دارد. فیسبوک و گوگل برای ارائه خدمات خود به کاربران پولی دریافت نمیکنند و این کار باعث میشود که کاربران متوجه نشوند که ردیابی و جمعآوری داده، بزرگترین منبع درآمد آنهاست. دادههایی که این دو شرکت از کاربران در اختیار دارند حتی از دادههای KGB و CIA هم دقیقتر و گستردهتر هستند و هزینه کمتری برای جمعآوری آنها پرداخت میشود زیرا خود کاربران به صورت داوطلبانه این دادهها را به آنها ارائه میکنند.
همانطور که هیچکس نمیخواهد این دادهها در اختیار هیچ دولتی قرار بگیرد، نباید حاضر باشیم که شرکتهای بزرگ هم به این دادهها دسترسی داشته باشند.
گوگل و فیسبوک نشان دادهاند که در زمینه سیاست چقدر قدرتمند هستند. این دو شرکت با انحصاری که روی تبلیغات و بازاریابی دیجیتال دارند، ماهیت خبر را تغییر دادهاند. تنها چند سایت خبری بزرگ مثل وال استریت ژورنال و نیویورک تایمز هنوز توان استقامت دارند و میتوانند به صورت مستقیم مخاطبها و تبلیغدهندهها را به سمت خود جذب کنند.
سایر سایتهای خبری مجبور به استفاده از گوگل ادز هستند که درآمد بسیار کمتری به آنها میدهد و روزنامهها را به سمت نوشتن مطالب زرد هدایت میکند.
اکنون فیسبوک میخواهد با راهاندازی پروژه لیبرا، به اطلاعات مربوط به رفتارهای خرید کاربران نیز دسترسی داشته باشد تا قدرت انحصاریاش بیش از پیش تقویت شود. اگر پروژه لیبرا اجرایی شود، شرکتی که تمام احساسات کاربرانش را میداند و در عمل اخبار را کنترل میکند، به الگوهای خرید و هزینهکرد تمام کاربرانش نیز دسترسی خواهد داشت.
تهدیدی برای حریم خصوصی
شکی نیست که فیسبوک اعلام خواهد کرد که به حریم خصوصی کاربرانش اهمیت زیادی میدهد ولی باز هم راهی برای فروش دادهها به دیگران پیدا خواهد کرد.
علاوه بر آن، دادههایی که فیسبوک در اختیار دارد آنقدر جامع و پیچیده هستند که حتی بدون استفاده از نام افراد نیز میتوان با دقت زیادی مشخص کرد هر مجموعه داده متعلق به چه فردی است. فیسبوک و شرکای جدیدش از جمله اوبر و مسترکارت میگویند که از دادههای خصوصی افراد استفاده نخواهند کرد اما اگر واقعبین باشیم، هیچ دلیلی وجود ندارد که حرف آنها را قبول کنیم. این شرکتها فقط نگران دو چیز هستند: وجهه برندشان و دسترسی داشتن به دادههای خصوصی افراد.
کاربران میتوانند از مزایای پرداخت دیجیتال بهرهمند شوند بدون اینکه قدرت بیشتری در اختیار فیسبوک قرار دهند. بانک Signature اولین بانکی بود که سیستمهای پرداخت و انتقال پول از طریق بلاک چین را ایجاد کرد و بانکهایی مثل جیپی مورگان چیس در همین مسیر حرکت کردهاند و بدون شک به زودی رقبای بزرگی در این حوزه به حساب خواهند آمد.
بانکها و مؤسسههای مالی دسترسی محدودی به اطلاعات دارند و نمیتوانند به سادگی اطلاعاتشان را در اختیار دیگران قرار دهند ولی اگر فیسبوک پروژه لیبرای خود را به اتمام برساند، هیچ شرکتی توان رقابت با آن را نخواهد داشت زیرا دسترسی فیسبوک به اطلاعات مختلف نامحدود است.
فراخوان
باید هرچه سریعتر اقدامی انجام داده و پروژه لیبرا را متوقف کنیم. گام اول این است که فیسبوک را مجبور کنیم اینستاگرام، واتساپ و Chainspace (استارتاپ بلاک چینی که اوایل امسال خریداری کرد) را از مجموعه خود جدا کند. همچنین، فیسبوک باید مجبور به ارائه وب سایتی شود که تبلیغات ندارد و اطلاعات کاربران را نیز جمعآوری نمیکند ولی در ازای آن از کاربران حق اشتراک میگیرد.
گوگل نیز باید یوتیوب، دابل کلیک و دیگر شرکتهای تبلیغاتی را از مجموعه خود جدا کند. آمازون نیز باید همین کار را انجام دهد زیرا این شرکت نیز با کمک الکسا، اطلاعات زیادی در مورد مشتریهای خود و سبک زندگی آنها جمعآوری میکند.
نباید برای تجزیه شدن این غولهای بزرگ فناوری تا انتخابات 2020 صبر کنیم. چنین اقدامی باید در اولین فرصت و با کمک تمام جناحهای سیاسی انجام شود.
حتی زمانی که فیسبوک به چند شرکت کوچکتر تجزیه میشود نیز نباید اجازه ورود آن به حوزه مالی داده شود زیرا هنوز هم خطر نقض شدن حریم خصوصی افراد وجود دارد.
منبع : coindesk