تلگرامم را باز کردم و متوجه شدم که بیشتر از حد معمول پیام دارم. من می دانستم که یک جای کار ایراد دارد. عناوین پیام ها بسیار شبیه به هم بودند: «جان مک آفی در توییتر شما را احمق خواند.» زیر لب زمزمه می کردم و مشغول بررسی بودم که همه این دیوانگی ها برای چیست. من به حساب توییتر جان رفتم و آن گاه مطمئن شدم. جان در توییت خود نوشته بود که او پروژه «گوست» را رها می کند. و جاش کیس یک احمق است…
به گزارش سکه نیوز به نقل از بیت کوین نیوز، مقاله زیر توسط نویسنده مهمان، جاش کیس، نوشته شده و به پایگاه خبری بیت کوین نیوز ارسال شده است تا به عنوان یک سرمقاله برجسته منتشر شود.
این اثر در کتابی با عنوان Ghosted منتشر می شود، داستانهایی که پیش از این هرگز نوشته نشده اند و نویسنده آنها کیس است. نظرات بیان شده در این سرمقاله، نظر خود نویسنده است و نظرات بیت کوین نیوز و تحریریه آن را منعکس نمی کند. بیت کوین نیوز هیچ گونه مسئولیتی در قبال هرگونه نظر، محتوا، صحت و کیفیت این مقاله ندارد.
من اولین بار در اوایل سال 2018 با جان مک آفی در خانه اش در تنسی ملاقات کردم. من به مدیر او جیمی برای ایجاد جلسه و مصاحبه با جان ایمیل زدم و وقتی آنها توافق کردند و تاریخ را تعیین کردند به نوعی تعجب کردم. من بلافاصله وارد حالت تحقیق کامل شدم و شروع به غرق شدن در بیوگرافی جان مک آفی شدم. من سالها بود که او را دنبال می کردم، اما داستان او حتی جالبتر از آن بود که فکر می کردم.
پس از McAfee Associated ، شرکت پشت آنتی ویروس مک آفی، جان به راه اندازی یک شرکت دارویی پرداخت، تلاش خود را در املاک و مستغلات امتحان کرد، و حتی دو بار برای ریاست جمهوری ایالات متحده کاندید شد.
برخی نیز حدس می زنند که وی داروهای روانگردان جدیدی تولید کرده، سعی در سرنگونی دولت بلیز، قتل همسایه و بسیاری موارد دیگر داشته است، اما این اتهامات هرگز با هیچ مدرکی پشتیبانی نشده و همیشه به عنوان حدس و گمان شناخته می شدند.
چند ساعت با شهر جان فاصله داشتم و من هنوز آدرس محل رفتنم را دریافت نکرده بودم. آنها به من گفته بودند که به دلیل موارد امنیتی آدرس را تا روز جلسه برای من نمی فرستند، اما من کمی نگران شدم.
من برای جیمی متنی را جهت ارسال اطلاعات مورد نیاز خود ارسال کردم، اما او هنوز چند متن آخر من را نخوانده بود، بنابراین من هم انتظار پاسخ سریع را نداشتم.
من در حال گوش دادن به یکی از مصاحبه های جان در یوتیوب بودم که جیمی به من پیام داد و آدرس در بالای صفحه من نمایان شد. همانطور که آن را به جی پی اس خود وصل کردم، ذهنم با افکاری درمورد چگونگی گذشت شب روبرو شد.
یک خانه دو طبقه واقعاً زیبا در یک شهر کوچک را دیدم که پروانه ها در اطراف آن پرواز می کردند. من شب را در خانه جان ماندم. می دانستم که این شبی فراموش نشدنی خواهد بود، و البته همین طور بود.
وسایلم را به سوی در کشیدم، زنگ زدم و منتظر شدم تا کسی جواب دهد. با خودم فکر کردم که آیا جان قرار است جواب بدهد؟ یا یکی از محافظان اوست. درب به آرامی گشوده شد و دو مرد بسیار تنومند، که محافظان شخصی جان بودند پرسیدند که من کیستم. من به آنها گفتم، و آنها مرا در اتاق نشیمن مهمان کردند. من می توانستم صدای جان را در اتاق کناری خودم در حال گفتگو با وکلا و سیاستمداران بشنوم و طولی نکشید که مهمانان خانه را ترک کردند و تنها کسانی که در خانه باقی ماندند، کسانی بودند که در آنجا زندگی می کردند. جان و البته همسرش جنیس، چندین محافظ، مدیرش جیمی و چند نفر دیگر. دوستان، تجار و غیره.
طولی نکشید که همه ما در حال نوشیدن بودیم، معنای زندگی را فلسفه می کردیم. و درباره فواید و کاربرد های دو بنده های شلوار از جان چیز هایی می آموختیم. جان با هیجان فریاد زد: «دو بنده ها محبوبیت خود را پس از جنگ جهانی اول از دست دادند، اما آنها در حال بازگشت هستند. همه مردان بزرگ می دانند که شما نمی توانید هنگام بستن کمربند فکر کنید، این باعث قطع گردش خون شما می شود.» جان به سرعت از اتاق خارج شد و با یک جفت دو بنده شلوار برگشت و به من داد. جان اعلام کرد: «در اینجا، این زندگی شما را تغییر خواهد داد.»
من اهل استفاده از دو بنده شلوار نیستم، اما همیشه در مورد توصیه های جان فکر می کنم. آیا باید به حرف او گوش می کردم و گردش خونم را افزایش می دادم، چه کسی می داند امروز چه انسانی می توانم باشم. در آن روز دوستی ما متولد شد و من و جان بیشتر صحبت می کردیم.
من همیشه یک آدم با ایده بوده ام و ایده های ناگهانی و چالش برانگیز را با افراد همفکر دوست دارم. جان مک آفی هم همینطور بود. ما تقریباً روزانه شروع به صحبت کردیم و به این نتیجه می رسیدیم که بلاک چین و ارز دیجیتال بر طرف کننده مشکلات واقعی جهان هستند.
ما تقریباً هر روز به ایده های جدیدی می رسیدیم و در بعضی مواقع این گفتگو ها بیشتر از اینکه بخواهیم واقعاً برای ساختن هر یک از آنها تلاش کنیم، بیشتر شبیه تمرین کردن ایده پردازی بود. گفتگو درباره اینکه این فناوری ها چگونه دنیا را متحول خواهند کرد واقعا سرگرم کننده بود. یک ایده بود که ما چند روز در مورد آن صحبت کردیم، و جان همیشه علاقه زیادی به دنبال کردنش داشت. این یک اپلیکیشن بود که ما آن را History Day One نام گذاری کردیم. مفهوم این بود.
تصور کنید که سوابق قابل تأیید از وقایع تصادفی در تاریخ را در اختیار داریم. به عنوان مثال، اگر 500 نفر بخواهند یک یادداشت کوچک به یک دفتر بلاک چین اضافه کنند که در آن چیزی شبیه به «در اکتبر 2019 در ساعت 5 بعد از ظهر، جان مک آفی در رویداد بلاک چین بارسلونا سخنرانی کرد»، و آنها یک عکس، فیلم یا برچسب موقعیت جغرافیایی، نشان دادن زمان و مکان وقوع این رویداد، یک تاریخچه بسیار خوب بررسی از وقایع در سراسر جهان به ما ارائه می دهد.
کاربران می توانند با انجام این کار از طریق آدرس ارزهای دیجیتال، ناشناس بودن خود را حفظ کنند، و به این رویداد اعتبار دهند.
بعد از ماهها تقریباً هر روز صحبت کردن، ناگهان ارتباط قطع شد.
در ژانویه 2019، مک آفی پس از دریافت اطلاعات داخلی مبنی بر اینکه وی توسط هیئت منصفه عالی در تنسی متهم شناخته شده است، با قایق تفریحی به دریا رفت و برای همیشه از ایالات متحده گریخت و در جزیره کوچکی در باهاما فروشگاه خود را راه اندازی کرد. هنگامی که او آماده شد، او مرا به دیدار دعوت کرد و من اطاعت کردم.
اولین ساعت حضورم در باهاما خوب نبود. مقام گمرکی اشاره کرد که ما تجهیزات دوربین زیادی آورده بودیم و آنها می خواستند ما را به دلیل عدم درخواست پروانه فیلمبرداری تجاری، از کشور اخراج کنند. ما دو دوربین و یک پهپاد داشتیم. ما در نهایت با آنها به توافق رسیدیم، که آنها بتوانند برخی از تجهیزات ما را تا پایان سفر در گمرک نگه دارند و در عوض، ما را اخراج نکنند.
ما خودرویی اجاره کردیم و در آن جزیره با 900 نفر جمعیت، به سوی محل سکونت جان که یک قایق تفریحی بود حرکت کردیم.
جان یک سلبریتی محلی در آنجا بود و فقط چند لحظه طول کشید تا کسی ما را به مکانی که جان در آن لنگر انداخته بود نشان دهد. محافظان هراسیده و حتی سگهای هراسیده از ما استقبال کردند و ما به سمت قایق تفریحی جان رفتیم. جان به سختی حتی یک سلام گفت، اما در مورد سیاست، ارز دیجیتال، آزادی، اتهاماتی که هنوز اعلام نشده بود و البته قایق بادبانی خود با اشتیاق صحبت می کرد.
دوران ما در باهاما فقط چند روز به طول انجامید، اما جان داستانهایی تعریف کرد که تمام زندگی او را در بر می گرفت.
جان از روزهای آغازین کار با کامپیوتر، تا تاسیس آنتی ویروس مک آفی، تا آنچه می خواست میراث او باشد، صحبت می کرد مثل اینکه زندگی اش هنوز کاملاً از او جلوتر است. وی در 9 کشور زندانی شده بود، توسط صدها نفر و شرکت شکایت شده بود، به افسران پلیس و دولت های سراسر جهان رشوه داده بود و زندگی می کرد تا همه داستان ها را تعریف کند.
جان می دانست که اتهامات بیشتری به سمت او خواهند آمد و با توجه به این موضوع، فکر می کنید جان کمی سرعت خود را کم می کند، اما مثل همیشه با شتاب حرکت می کرد. گاهی اوقات هر چقدر هم که تلاش می کنید، نمی توانید ذات خود را تغییر دهید.
آخرین چیزی که هنگام ترک درباره آنها صحبت کردیم، تدارکات حمل و نقل قایق تفریحی آنها با هلی کوپتر بود. چند هفته پس از عزیمت ما، جان در جمهوری دومنیکن به جرم سفر با قایق تفریحی حامل سلاح های کالیبر بالا، مهمات و تجهیزات نظامی دستگیر می شود. کشور دیگری را به لیستی که جان در آن دستگیر شده اضافه کنید. این رقم به ده رسید.
با کمال تعجب، جان آزاد شد و طبق معمول دوباره به کار خود بازگشت، گرچه این بار جان بسیار مخفیانه تر فعالیت می کرد.
ما به صحبت ادامه می دادیم اما او هرگز موقعیت خود را فاش نمی کرد و به طور کلی احتیاط بیشتری نسبت به مسائل داشت. او اغلب در حال حرکت بود و بیش از حد معمول نگران تحت نظارت قرار گرفتن بود. او اشتیاق زیادی به حریم خصوصی و آزادی داشت و طبیعتاً گفتگوهای ما به ارز دیجیتال بازمی گردد.
گوست توسط مک آفی یک سکه حفظ حریم خصوصی با اثبات سهام است که در تابستان سال 2020 منتشر شد. جان از آنچه این صنعت می فروخت خسته شده بود، و واقعاً می خواست چیزی را ارائه دهد که نشان دهنده ایده ها و ارزش های او باشد. یک اکوسیستم واقعاً پر رونق از محصولات مرتبط با حریم خصوصی، و یک استیبل کوین خصوصی که میراث دار نام وی باشد.
سریعا چند ماه به جلو برویم. من تلگرامم را باز می کنم و می ببینم که پیام های من بیش از حد معمول است. جان مک آفی در توییتر من را احمق خواند!
طی چند روز گذشته، جان نگرانی خود را درباره میزان پیشرفت گوست ابراز کرده بود. این پروژه فقط چند ماه عمر داشت و با بودجه ای ناچیز اجرا می شد، اما جان می خواست که این پروژه در سطح جهانی پذیرفته شود، و از وضع موجود ناراضی بود. معروف است که جان بسیار دمدمی مزاج است و نظرش را به راحتی تغییر می دهد و به نظر می رسید این یکی از آن زمان ها باشد.
بعضی اوقات، جان هم بنزین دارد و هم کبریت، اما نمی تواند از آنها استفاده کند. جان اعلام کرد که پروژه گوست را ترک می کند … اما طولی نمی کشد که او دوباره برمی گردد.
جامعه اطراف گوست یکی از قوی ترین ها در صنعت هستند، و جان این را تشخیص داد و اعلام کرد که در حال بازگشت است و به پشتیبانی از گوست ادامه خواهد داد.
به زودی پس از اعلام بازگشت جان به گوست، یک واقعه بزرگتر نیز رخ داد. جان در اسپانیا به اتهام فرار مالیاتی، پولشویی و غیره دستگیر شد.
متأسفانه این باعث شد تعداد کشور هایی که جان را دستگیر کرده اند به عدد 11 افزایش یابد. اگرچه جان تقریباً شش ماه است که در سلولی در زندان اسپانیا حبس شده است، اما همچنان به پشتیبانی از گوست از طریق توییت هایی از زندان ادامه داده و مرتباً پیام های مربوط به توسعه پروژه را از همسرش جنیس دریافت و ارسال می کند.
گوست اخیراً از همکاری با Poltergeistexchange.com برای یک ساید چین به نام Ghoul on the Ghost خبر داده است که امکان مبادلات اتمی بین زنجیره ای خصوصی، یک استیبل کوین خصوصی، تراکنش های خصوصی اتریوم و موارد دیگر را در سال جاری فراهم می کند. جان بسیار خرسند است که این پیشرفت، بدون توجه به شرایط شخصی اش، با بینشی که به آن اعتقاد دارد پیش می رود.
بسیاری از مردم دوست دارند جان مک آفی را ببینند که بقیه روزهای خود را در سلول زندان بگذراند. من از آن نوع انسان ها نیستم. آنها شخصیت بی پروا و لحن گوش خراش جان را در اینترنت مشاهده می کنند و بلافاصله درباره او، موضع عشق یا نفرت می گیرند. جان مک آفی بسیار دو قطبی است و احتمالاً اشتباهات زیادی مرتکب شده است، اما من جان مک آفی را می شناسم و او آدم خوبی است. امیدوارم روزی را ببینم که جان و من دوباره می توانیم دیدار کنیم …
کد خبر: 1400011808MGMMMF
مطالب مرتبط: